نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز
دانشآموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین
بعد از آن با خونِ هفتاد و دو تن امضا کند
در بساط عشق هرکس زحمتش بالاتر است
پیش زهرا مادرش شخصیتش بالاتر است
هرکه محض احترامش معصیت کمتر کند
روزی اشک میان هیئتش بالاتر است
احترام پیرها هرچند بر ما واجب است
پیر پای پرچم تو حرمتش بالاتر است
قول دادی روز محشر لنگ نگذاری مرا
ساکن بیت الحسین امنیتش بالاتر است
خیمه ی تو جای کبر و کینه و منصب که نیست
هر کسی خاکی تر آمد عزتش بالاتر است
نقص های هر نمازش زود کامل میشود
هرکه انس سجده روی تربتش بالاتر است
کربلا رفتن کجا؟ از کربلا گفتن کجا؟
دیدن شش گوشه ات از صحبتش بالاتر است
داغ تو دیده به فکر غصه دنیا که نیست
مبتلای اشک تو ظرفیتش بالاتر است
از شهیدان تو فهمیدم که پای عشق تو
هرکسی گمنام تر شد شهرتش بالاتر است
گریه در هیئت تفاوت میکند در هرکجا
اشک دست جمع باشد قیمتش بالاتر است
وسع ما اینست اما خوب میدانیم ما
خیلی از این نوکری هاساحتش بالاتر است
تشنگی ،زخم زبان ،داغ جوان ،هتک حرم
از تمام این مصائب غربتش بالاتر است
آب مهر مادرش بود و برویش بسته شد
حجم نیزه آمدو راه گلویش بسته شد
التماس دعا
عشق یعنی آتش افروخته
عشق یعنی خیمه های سوخته
عشق یعنی حاجی بیت الحرام
دل بریدن ها و حج نا تمام
عشق یعنی غربت نور دو عین
عشق یعنی گریه بر قبر حسین
عشق را گوییم فقط در یک کلام
یااباالفضل و حسین و والسلام
افسوس عکس شهدا را میبینیم
ولی
عکس شهدا عمل میکنیم
صفحه قبل 1 صفحه بعد